سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غزل آباد
این جا دفتری است که برگزیده ای از ابیات مورد علاقه ی خودم را از میان اشعار دیگران در آن خواهم نوشت
 

مشک برداشت که سیراب کند دریا را
رفت تا تشنگی اش آب کند دریا را

آب روشن شد و عکس قمر افتاد در آب
ماه می خواست که مهتاب کند دریا را

تشنه می خواست ببیند لب او را دریا
پس ننوشید که سیراب کند دریا را

کوفه شد، علقمه شقّ القمری دیگر دید
ماه افتاد که محراب کند دریا را

تا خجالت بکشد، سرخ شود چهره ی آب
زخم می خورد که خوناب کند دریا را

ناگهان موج برامد که رسید اقیانوس
تا در آغوش خودش خواب کند دریا را

آب مهریه ی گُل بود و الّا خورشید
در توان داشت که مرداب کند دریا را

 

به دل نشسته از غزل "محراب علقمه"
"طوفان واژه ها"
سید حمید رضا برقعی




موضوع مطلب : سید حمید رضا برقعی

ارسال شده در: سه شنبه 92 مهر 16 :: 2:51 عصر :: توسط : محمد عابدینی


من محمد عابدینی هستم. کسی که کتاب های شعر را ورق می زند و هر بیتی که به دلش نشست این جا می نشاند.

آرشیو وبلاگ
لوگو
من محمد عابدینی هستم. کسی که کتاب های شعر را ورق می زند و هر بیتی که به دلش نشست این جا می نشاند.
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 39521