سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غزل آباد
این جا دفتری است که برگزیده ای از ابیات مورد علاقه ی خودم را از میان اشعار دیگران در آن خواهم نوشت
 

دلم برای تو تنگ است تا که بر گردی
همیشه گوش به زنگ است تا که بر گردی

برای عقربه ها بین ماندن و رفتن
همیشه جای درنگ است تا که برگردی

چو باد می وزم امشب میان گیسویت
چقدر خواب قشنگ است تا که بر گردی

 

به دل نشسته از شعر 22 "من شور"
برای محمود حبیبی کسبی 




موضوع مطلب : محمود حبیبی کسبی

ارسال شده در: سه شنبه 91 اسفند 15 :: 6:41 عصر :: توسط : محمد عابدینی

آمدی، از ملال رفتن تو، کوه ها هم به گریه افتادند
آمدی کوه ها به هم گفتند: می رود، خوش به حال دریا ها

طبق معمول با تلاطم و شور، می روی در دلت تب دریا
جان من، لحظه ای درنگی کن، گوش کن، بی خیال دریا ها!

 

به دل نشسته از شعر 21 "من شور"
برای محمود حبیبی کسبی 




موضوع مطلب : محمود حبیبی کسبی

ارسال شده در: سه شنبه 91 اسفند 15 :: 6:38 عصر :: توسط : محمد عابدینی

چه می شود که شبی من هم، وضو بگیرم ازین چشمه
که آسمان پر و بالی شست، در انبساط پرستویت

 

به دل نشسته از شعر 20 "من شور"
برای محمود حبیبی کسبی




موضوع مطلب : محمود حبیبی کسبی

ارسال شده در: سه شنبه 91 اسفند 15 :: 6:35 عصر :: توسط : محمد عابدینی

حاجت به گفتن نیست، می دانی و می دانم
یک شهر می دانند، سر تا پا، سری از من

کالای نامرغوب بازارم، نیازارم
چشمم به دست توست من را می خری از من

چشمت و خشمت قافیه در بیت ابرویت
با این چنین آرایشی، شاعر تری از من

 

به دل نشسته از شعر 19 "من شور"
برای محمود حبیبی کسبی




موضوع مطلب : محمود حبیبی کسبی

ارسال شده در: سه شنبه 91 اسفند 15 :: 6:34 عصر :: توسط : محمد عابدینی

روزگاری ساکن چشم ترت بودم ولی
مثل اشک از چشمت افتادم، امان از خوی تو

 

به دل نشسته از شعر 18 "من شور"
برای محمود حبیبی کسبی




موضوع مطلب : محمود حبیبی کسبی

ارسال شده در: سه شنبه 91 اسفند 15 :: 6:31 عصر :: توسط : محمد عابدینی

از من برید یارم و من را جواب کرد
صد نقشه داشتیم که نقش بر آب کرد

هر کینه ای که از بد این روزگار داشت
در صورتی نوشت و به پایم حساب کرد

در انتظار آمدنش صبر می کنم
هر چند در گذشتن از من شتاب کرد

 

به دل نشسته از شعر 17  "من شور"
برای محمود حبیبی کسبی 




موضوع مطلب : محمود حبیبی کسبی

ارسال شده در: سه شنبه 91 اسفند 15 :: 6:29 عصر :: توسط : محمد عابدینی

مفت است سنگ و مفت تر گنجشک
یک بار دیگر امتحانم کن

لبریزی از پر چانگی هایم
با بوسه ای عقد اللسانم کن

از غمزه هایت جان به در بردن
سخت است جانم، نیمه جانم کن

 

به دل نشسته از شعر 16  "من شور"
برای محمود حبیبی کسبی




موضوع مطلب : محمود حبیبی کسبی

ارسال شده در: سه شنبه 91 اسفند 15 :: 6:26 عصر :: توسط : محمد عابدینی

ز تنگ می روی اما بدان که در دریا
فقط مساحت زندان کمی بزرگ تر است

گشوده ایم لب از بیم ننگ تهمت ها
سکوت، منتظر مریمی بزرگ تر است

 

به دل نشسته از شعر 15  "من شور"
برای محمود حبیبی کسبی




موضوع مطلب : محمود حبیبی کسبی

ارسال شده در: سه شنبه 91 اسفند 15 :: 6:24 عصر :: توسط : محمد عابدینی

بگذار تا که سر بگذارم به شانه ات
بر شانه می برند عزیزان شهید را

شعرم هنوز مانده ولی بوسه ای شکفت
شاعر! قبول کن صله ای که رسید را

 

به دل نشسته از شعر 14  "من شور"
برای محمود حبیبی کسبی




موضوع مطلب : محمود حبیبی کسبی

ارسال شده در: سه شنبه 91 اسفند 15 :: 6:22 عصر :: توسط : محمد عابدینی

راز منی مگو مگو، راه منی مرو مرو
دار منی مشو مشو، دار و ندار هیچ کس

در همه عمر ای صنم، جز غم تو نداشتم
کاش نداشتی تو هم، کار به کار هیچ کس

 

به دل نشسته از شعر 12  "من شور"
برای محمود حبیبی کسبی




موضوع مطلب : محمود حبیبی کسبی

ارسال شده در: سه شنبه 91 اسفند 15 :: 6:20 عصر :: توسط : محمد عابدینی
<   1   2   3   >   

من محمد عابدینی هستم. کسی که کتاب های شعر را ورق می زند و هر بیتی که به دلش نشست این جا می نشاند.

آرشیو وبلاگ
لوگو
من محمد عابدینی هستم. کسی که کتاب های شعر را ورق می زند و هر بیتی که به دلش نشست این جا می نشاند.
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 22
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 41830